احسان گالیانو

میدونی چرا اینقدر خورشید می کشم؟ چون من بهترین سال های عمرم رو لرزیدم! 🔆

تبلیغات تبلیغات

سیاه پشت سیاه بر تنمان

بزرگی که فرجام او تیرگیست برآن مهتری بر بباید گریست سپهر بلند ار کشد زین تو سرانجام خشتست بالین تو سیاه پشت سیاه بر تنمان! زمین در زیر پای کارگرانی که برای روزی حلال جان می دادند، به ناگاه فرو ریخت و تونل امیدشان را به گورستانی تاریک و بی صدا بدل کرد. تلاش امدادگران برای یافتن نشانه ای زندگی میان خاک و سنگ، بی ثمر ماند و هر لحظه امیدها به غبار تبدیل شد. صدای ناله ی سوگواران سیاه پوش در قاب تحمل ناپذیر معدن فروریخته، پژواکی از اندوه عمیقی است که هنوز در دل
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها